ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
"خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابانها
به شانهی هم بزنند
رئیسجمهورها و گداها
مرزها مست شوند "
آنگاه
در وقت رسیدن انگور ها
و بی مرزی مستی
من
دست در گردن و سر در گریبانت خواهم داشت
و از شانه هایت خواهم آویخت
و
به وقت مستی ِ همه ی عالم و من
تو را غرق در بوسه های هوشیارانه ام خواهم کرد
کاش انگور ها همیشه رسیده باشند
و تاکستان ها بی وقفه انگور داشته باشند
سیاه باشد شراب به مثل شب
مست باشد ماهتاب به مثل ماهی حوض نقره
و
دل من همانند آن ماهی کوچک
در میان حوض ِ وجودت، ماهتابی شود
کاش همیشه داغی بوسه هایت
گلگون کند گونه های سرخ ِ انگور خورده ی مرا
کاش هیچ وقت بی انگور نشویم
کاش هیچ وقت بی تو نشوم
کاش تو باشی و من باشم و یک جهان انگور
بسیار زیبا بود
ممنون دل آرام جون
شاعرش کیه ؟
بخش اول رو که فرمودند، جناب علوی
باقیش هم جور چین من است
درود
ترکیب خوبی بود از شعر حضرت الیاس علوی و شعر خودت .
فقط - فضولی می کنم ؟ !! - بوسه ی هوشیارانه با از شانه آویختن مستانه ، همخوانی ندارد !
مرسی از معرفی شما
خیلی هم مست نبوده دیگه.... به وقتش هوشیار شده